آیه 64 سوره فرقان
<<63 | آیه 64 سوره فرقان | 65>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنان هستند که شب را به سجده و قیام نماز در برابر خدایشان روز کنند.
و آنان که شب را برای پروردگارشان با سجده و قیام به صبح می رسانند،
و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده، شب را به روز مىآورند.
و آنان كه شب را در سجده يا در قيام براى پروردگارشان به صبح مىآورند.
کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يبيتون: اهل لغت گفتهاند: بيتوته آنست كه شب انسان را درك كند خواه بخوابد يا نخوابد «بات بيتوته ... ادركه الليل نام أ و لم ينم» على هذا معنى آيه آن مىشود: شب آنها را درك مىكند در حال سجده و قيام، الميزان عكس آن را فرموده است.
- سجدا: جمع ساجد. چنان كه قياما جمع قائم است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً «63»
و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين بىتكبّر راه مىروند، و هرگاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گويند) با ملايمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند.
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً «64»
و آنان براى پروردگارشان، در حال سجده وقيام شبزندهدارى مىكنند.
نکته ها
در اين آيات، دوازده صفت از صفات ويژهى «عِبادُ الرَّحْمنِ» بيان شده كه بعضى اعتقادى، بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى است.
شايد مراد از «مشى» و حركت آرام در زمين، تنها نحوهى راه رفتن نباشد، بلكه شيوهى زندگى متعادل را هم شامل شود.
«هون» هم به معناى تواضع و مدارا و نرمخويى است و هم به معناى سكينه ووقار.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «هَوْناً» زندگى كردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحيهاى است كه خداوند آفريده است. يعنى بندگان خدا، خود را به تكلّف و رنج و تعب نمىاندازند. «1» كلمهى «سلام» در اين جا به معناى سلامِ وداع با ياوهها و برخورد مسالمتآميز است.
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 6 - صفحه 279
چنانكه دربارهى حضرت ابراهيم عليه السلام مىخوانيم: همين كه عمويش او را طرد كرد و گفت: از من دور شو، ابراهيم گفت: «سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ» «1» خداحافظ، به زودى براى تو از پيشگاه خداوند طلب آمرزش خواهم كرد.
«بيتوته» به معناى شبزندهدارى است، خواه تمام شب يا نيمى يا بخشى از آن. چنانكه يكى از اعمال حج، بيتوتهى زائران و حاجيان در شب يازدهم و شب دوازدهم ذىالحجه در سرزمين منى است و فقها مقدار بيتوته در آن مكان را نيمى از شب دانستهاند.
حضرت على عليه السلام در وصف پارسايان مىفرمايد: «اما الليل فصافون اقدامهم» آنان شبها در حال قيام و شب زندهدارىاند، آنان عابدان شب، و شيران روزند. «2»
پیام ها
1- بالاترين مدال براى انسان، مدال بندگى خداست. «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ» زيرا انتساب به بىنهايت، انسان را بالا مىبرد.
2- رفتار هر كس، نشان دهندهى شخصيّت اوست. عِبادُ الرَّحْمنِ ... يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً (بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند.)
3- اسلام، دين جامعى است كه حتّى براى چگونه راه رفتن برنامه دارد. «يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»
4- ايمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصى او مؤثّر است. عِبادُ الرَّحْمنِ ... يَمْشُونَ
5- تواضع، ثمرهى بندگى و نخستين نشانهى آن است. «هَوْناً»
6- سرچشمهى مدارا و نرمخويى بندگان خدا، ايمان است، نه ترس و ضعف آنان. عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ ...
7- وقار و نرمى از بارزترين صفات مؤمن است. يَمْشُونَ ... هَوْناً
8- تواضع نسبت به همهى مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، كوچك وبزرگ، دانا و نادان). يَمْشُونَ ... هَوْناً ... قالُوا سَلاماً
9- با جاهلان مقابله به مثل نكنيد. «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»
10- مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. «قالُوا سَلاماً»
«1». مريم، 46- 47.
«2». نهجالبلاغه، خطبه همام.
جلد 6 - صفحه 280
11- تواضع بايد هم در عمل باشد، يَمْشُونَ ... هَوْناً، هم در كلام، «قالُوا سَلاماً» و هم در عبادت. «سُجَّداً وَ قِياماً»
12- با افراد نادان و فرومايه مجادله نكنيد. «قالُوا سَلاماً» (آنان سخنى در شأن خود مىگويند، ولى شما سخنى عالمانه و كريمانه بگوييد)
13- بهترين وقت عبادت، شب است و بين شب ونماز ومناجات، رابطه محكمى است. «يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ» (فضاى آرام، دورى از ريا، تمركز فكر، از بركات شب است)
14- شب زندهدارى و استمرار و تداوم عبادت، نشانهى بندگان خاصّ خداوند است. (فعل مضارع «يَبِيتُونَ» نشانهى استمرار است)
15- آنچه به عبادت ارزش مىدهد، اخلاص است. «لِرَبِّهِمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً (64)
(صفت سوم:) وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ: و آنانكه شب به روز آرند براى رضاى پروردگار خود، سُجَّداً وَ قِياماً: سجده كنندگان در وقتى از اوقات آن و بر پاى ايستادگان در وقتى ديگر. مراد به سجده و قيام نماز شب است. حاصل آنكه يكى از صفات بندگان خاصه رحمان آنكه شب را به روز آرند براى رضاى خدا در حالى كه نافله شب را بجاى آرند. و تخصيص بيتوته به عباد جهت آنست كه طاعت در آن سختتر و زحمتش زيادتر و دورتر است از ريا. «2» فوائد نماز شب: احاديث بسيار در تأكيد و خواص نافله شب وارد شده:
1- ابن بابويه به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده:
قال صلاة اللّيل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطيب الرّيح و تدر الرّزق و تقضى الدّين و تذهب بالهمّ و تجلو البصر، فرمود: نماز شب نيكو گرداند صورت را، و
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 417، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«2». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 417، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 371
نيكو نمايد خلق را، و خوش نمايد بو را، و زياد گرداند روزى را، و ادا كند دين را، و مىبرد غصه را، و جلا دهد چشم را. «1» 2- از آن حضرت مروى است كه فرمود: كذب من زعم انه يصلى صلاة الليل و هو يجوع ان صلاة الليل تضمن رزق النّهار: دروغ گويد كسى كه نماز شب را بجا آورد و حال آنكه گرسنه بماند، بدرستى كه نماز شب ضامن روزى روز است. «2» 3- اوحى اللّه تعالى الى موسى عليه السّلام قم فى ظلمة اللّيل اجعل قبرك روضة من رياض الجنّة: حق تعالى وحى فرمود به حضرت موسى عليه السّلام:
برخيز در تاريكى شب، قرار دهم قبر تو را باغى از باغهاى بهشت.
ابن عباس گفته: هر كه در شب دو ركعت نماز يا بيشتر بجا آورد، از جمله آنان باشد كه حق تعالى در اين آيه وصف ايشان فرموده. و اقرب آنست كه هر كه بعض شب يا تمام آن را احياء كند و يك نماز بگزارد براى رضاى خدا خواه در جزء اول شب يا آخر آن «3»، در اين آيه داخل است اعم از آنكه بعد از آن قرآن بخواند يا ذكر گويد يا دعا كند يا بخوابد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً (61) وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً (62) وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (63) وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً (64) وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً (65)
إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً (66) وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (67) وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً (68) يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً (69) إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (70)
ترجمه
برتر آمد آنكه قرار داد در آسمان برجهائى و قرار داد در آن
جلد 4 صفحه 88
چراغى و ماهى نور دهنده
و او است آنكه قرار داد شب و روز را از پى هم آينده براى آنكس كه خواسته پند گيرد يا خواسته شكر گذارى را
و بندگان خداوند بخشنده آنانند كه ميروند بر زمين بفروتنى و آرامى و چون خطاب كنند بايشان نادانان گويند جوابى موجب سلامتى
و آنانكه شب را بروز ميآورند براى پروردگارشان در حالى كه هستند سجده كنندگان و بر پاى ايستادگان
و آنانكه ميگويند پروردگار ما بگردان از ما عذاب دوزخ را همانا عذابش باشد لازم
همانا آن بد جايگاه و مقامى است
و آنانكه چون خرج كنند زيادهروى ننمايند و تنگ نگيرند و باشد ميان اين اعتدالى
و آنانكه نمىخوانند با خداوند خدائى ديگر را و نميكشند جاندارى را كه حرام گردانيد خدا مگر بحق و زنا نميكنند و كسيكه چنين كند مىيابد عقوبت را،
دو چندان شود برايش عذاب، روز قيامت و هميشه باشد در آن بخوارى
مگر آنكه بازگشت نمود و گرويد و كردكار شايسته را پس آنگروه تبديل ميكند خدا بديهاشانرا بخوبيها و باشد خدا آمرزنده مهربان.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب امر خلقت كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود فرموده پر خير و بركت و داراى عزّت و عظمت و مزيّت و برترى است خداوندى كه قرارداد در آسمان برجهاى دوازدهگانه را كه در اوائل سوره حجر ذيل آيه و لقد جعلنا فى السّماء بروجا شرح آن گذشت و نيز قرار داد در آن چراغى كه خورشيد است بدليل آنكه فرموده و جعل الشّمس سراجا يعنى قرار داد خدا خورشيد را چراغ و سرجا بصيغه جمع نيز قرائت شده بدليل آنكه فرموده و لقد زيّنّا السّماء الدّنيا بمصابيح و بنابر اين شامل ساير كواكبى كه از خود نور دارند ميشود ولى در جوامع از ائمه عليهم السلام نهى از قرائت آن شده و فرمودهاند سراجا بايد خواند و مراد خورشيد است و نيز قرار داد در آن ماه عالم تاب را براى فوائد بسيارى كه از آن جمله پيدايش شبانه روز و تعيين شهور و سنين و ترتيب فصول چهارگانه است و در بعضى روايات بر آن تصريح شده و او است آنخداوندى كه قرار داد شب و روز را خليفه و جانشين يكديگر كه يكى از آن دو چون برود ديگرى بجايش آيد براى انجام امورى كه مناسب با روز است در روز و انجام امورى كه مناسب
جلد 4 صفحه 89
با شب است در شب و تدارك هر يك از آن امور در صورت فوت در ديگرى مانند بجا آوردن قضاى نمازهاى فوت شده از روز را در شب و بجا آوردن قضاى نمازهاى فوت شده از شب را در روز چنانچه در روايات مفسّره بآن تصريح شده و بنابر اين اختلاف شبانه روز و گردش آن براى كسى است كه بخواهد ذاكر يا شاكر باشد كه اگر عملى را نتوانست در روز انجام دهد شب قضاى آنرا بجا آورد يا اگر شب موفق بعبادتى نشد روز تدارك آنرا بنمايد و بعضى بذكر بتخفيف قرائت نمودهاند و با اينمعنى انسب است و بنابر قرائت مشهور كه بتشديدين است ظاهرا مراد آنستكه اين اختلاف شبانه روز و تغيير آن بر وفق حكمت كه كاشف از وجود مغيّر حكيم است براى كسى مفيد است كه بخواهد معرفت بحق پيدا كند و متنبّه و متذكر گردد يا كسيكه بخواهد شكر منعم خود را بجا آورد چون از اين راه ميتواند بمقصود برسد و خداشناس شود و موفق بشكر گردد و بندگان خاص خداى بسيار بخشنده كسانى هستند كه راه ميروند بر زمين بتواضع و فروتنى و ملايمت و آرامى و بحال طبيعى و عادى نه با نخوت و تكبّر و گردن كشى و تبختر چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد مردى است كه راه ميرود بطبع عادى خود نه بتكلف و نه بتبختر و در چند روايت بائمه اطهار تفسير شده كه از ترس دشمنان بملايمت و آرامى راه ميروند و نيز كسانى هستند كه چون اشخاص نادان با آنها بدرشتى و زشتى سخن گويند در مقابل با كمال مسالمت و ملايمت جواب دهند ما بشما كارى نداريم شما هم بما كارى نداشته باشيد تا از خير و شرّ يكديگر فارغ باشيم خلاصه آنكه طورى جواب گويند كه از شرّ آنها محفوظ بمانند و دنباله پيدا نكند و شايد در بعضى از موارد اگر سلام كنند يا سكوت نمايند بهتر باشد و كسانى هستند كه شب را بروز ميآورند و بيتوته ميكنند براى عبادت و نماز و بيشتر در حال سجود و قيامند چون عبادت در شب از ريا دورتر و بفراغت بال نزديكتر است و شرط قبول اعمال اقبال بخدا و ادبار از ماسوا است و كسانى هستند كه با آنكه شب مشغول بعبادت و روز بانجام وظيفه خود سر گرمند براى آنكه مبادا قصور يا تقصيرى از آنها سر زده باشد يا عبادت آنها بمقام قبول نرسد يا سلب توفيق در آتيه از آنها شود و مستحق
جلد 4 صفحه 90
عقوبت گردند با كمال تضرّع ميگويند پروردگارا بردار از ما عذاب دوزخ را كه آن مانند غريم و طلبكار ملازم بندگان گنهكار است و بهيچ وجه از آنها جدا نشود و آن دوزخ بد است از حيث مكان قرار و قيام و محتمل است دو جمله مؤكّده بانّ كلام خدا باشد باستقلال نه حكايت از قول آنها و كسانى هستند كه چون مال خدا داد خود را صرف و خرج نمايند زيادهروى نميكنند و تنگ نميگيرند بر خود و عيالشان و كار آنها در ميان اين دو امر ناروا باعتدال قيام و استقرار دارد و بهيچيك از دو طرف تجاوز نميكند و يقتروا بكسر تاء و از باب افعال نيز قرائت شده است و قمى ره فرموده اسراف انفاق در معصيت و ناروا است و لم يقتروا يعنى بخل ننمودند از حق خدا و قوام، عدل و صرف در امرى است كه خدا بآن امر نموده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه كسيكه عطا كند در غير حق بتحقيق اسراف نموده و كسيكه منع كند از حق بتحقيق اقتار كرده و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه اسراف، بضايع نمودن مال و صرف آن در مصرفى است كه مضرّ ببدن باشد عرض شد كه اقتار چيست فرمود خوردن نان و نمك است با آنكه بتوانى بهتر بخورى عرض شد اقتصاد چيست فرمود خوردن نان و گوشت و شير و سركه و روغن است هر يك يكمرتبه بنظر حقير اين عناوين بالنّسبه باشخاص و ازمنه و احوال مختلف ميشود بهتر آنستكه بعرف واگذار شود و بگوئيم زياده روى و امساك مذموم و ميانه روى ممدوح است و در سور سابقه تحقيقاتى در حدّ اسراف و فرق آن با تبذير گذشت و كسانى هستند كه نميخوانند و پرستش نميكنند با خداوند و معبود حقيقى خود خدا و معبود ديگرى را از هر جنس و نوع باشد از جماد و نبات و حيوان و انسان و غيره چون شرك حقيقى اين است كه بزرگترين معاصى است و نيز نميكشند نفس محترمى را كه خداوند حرام فرموده قتل او را مگر بحق از قبيل قصاص و دفاع و در مقام اجراء حدود الهى و نيز زنا نميكنند خصوصا با محارم و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه بزرگترين معاصى شرك است و بعد از آن قتل و بعد از آن زنا بترتيب مذكور در اين آيه ولى روايت از طريق عامّه است و در آن براى هر يك از قتل و زنا قيدى ذكر شده كه ميشود از آن استفاده نمود كه ذكر اين سه معصيت براى شيوع آن بين اعراب در زمان
جلد 4 صفحه 91
جاهليّت بوده و الّا بندگان خاص خدا كه متّصف بأوصاف مذكوره در آيات سابقهاند از تمام معاصى اجتناب مينمايند و شايد ترتيب ذكرى هم باين ملاحظه باشد كه اوّلا شرك و بعد از آن قتل و بعد از آن زنا شيوع داشته و آيه دلالت بر بزرگى معاصى مذكوره بترتيب مذكور ندارد كه مفسّرين بآن تمسّك نمودهاند و حديث نبوى را براى خود مؤيّد قرار دادهاند و در هر حال هر كس مرتكب اين معاصى شود بجزاى اثم و گناه خود خواهد رسيد در دنيا و در آخرت عذاب او چند برابر عذاب دنيا ميشود و هميشه در آن خواهد بود بخفّت و خوارى و قمى ره فرموده آثام نام واديى است از واديهاى جهنم از روى گداخته كه حدّتش دائم است و در آن مشرك و كشنده بنا حق و زناكارانند و عذاب آنها دو چندان خواهد بود و بنابر اين مضاعف شدن عذاب براى آنستكه مشرك وقتى قاتل و زانى هم باشد عذابش چند برابر خواهد شد چون كفار معاقبند بفروع چنانچه معاقبند باصول و مضاعفه بر دو برابر و چند برابر شدن اطلاق ميشود و بعضى آنرا باعتبار تعاقب اجزاء و انواع و ايام عذاب دانستهاند و تمام اين بيانات براى آنستكه خداوند كسيرا زيادتر از ميزان استحقاقش عذاب نميكند چون ظلم است پس دو برابر شدن از ميزان استحقاق مراد نيست و مشار اليه در و من يفعل ذالك مجموع سه گناه مذكور است نه آحاد آنها بقرينه خلود كه مخصوص بكفار است و يضاعف برفع و بحذف الف و تشديد برفع و جزم و متابعت يخلد در آن دو نيز قرائت شده است اين جزاى چنين گناهكارانى است مگر كسانيكه پشيمان شوند از كردارشان و ايمان بياورند و بوظيفه دينى خود عمل نمايند خداوند بدل ميفرمايد ببركت اسلام و ايمان گناهان آنها را كه در نامه اعمالشان ثبت شده بود بحسناتى كه از آنها در دنيا صادر شده و ميشود از اسلام و ايمان و اعمال خيريّه واجبه و مستحبّه كه مقابل با عقائد و اعمال سابقه آنها است چون اسلام محو ميكند تمام معاصى و جرائم سابقه را و خدا كارش از قديم مغفرت گنهكاران و رحمت بر بندگان بوده و هست و خواهد بود در امالى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت از قول خداوند فاولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنات فرمود آورده ميشود مؤمن گناهكار روز قيامت تا ميايستد در موقف حساب و خدا خودش
جلد 4 صفحه 92
بحساب او رسيدگى ميكند و احدى از مردم مطّلع بر حساب او نميشود پس خداوند باو ميشناساند گناهانش را و چون اقرار ميكند بآنها خداوند بنويسندگان ميفرمايد بدل كنيد گناهان او را بحسنات و ارائه دهيد بمردم پس مردم ميگويند اين بنده هيچ گناه نداشته بعد خدا ميفرمايد او را ببهشت ببريد و اين تأويل اين آيه است كه آن در گناهكاران از شيعيان ما است بخصوص و در روايتى از آنحضرت در تفسير اين قسمت از آيه وارد است كه خدا امر ميفرمايد حسنات دشمنان ما را بدوستان ما و سيّئات دوستان ما را بدشمنان ما بدهند و اين معناى تبديل است و از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود دوستى ما اهل بيت گناهان را محو و حسنات را مضاعف نمايد و خدا مظالم بندگانرا كه در عهده دوستان ما است بعهده خود گيرد مگر ضرر و ستمى را كه باهل ايمان وارد نموده باشند پس ميفرمايد بگناهان حسنات شويد و باين معانى روايات بسيارى است كه اين صحيفه گنجايش ذكر آنرا ندارد و براى انطباق اين قبيل از روايات با موازين عقليّه تحقيقاتى در اوائل كتاب گذشت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِم سُجَّداً وَ قِياماً (64)
شب بيدارند و در پيشگاه احديت يا به خاك ميافتند يا به نماز قيام ميكنند شب زنده دارند که عبادت در شب و خلوت با خدا و ذكر و مناجات تا چه اندازه اهميت دارد بسا ائمه اطهار در يك شب هزار ركعت نماز ميكردند بسا سجدههاي طولاني چندين ساعت ادامه داشت در خبر است حضرت زين العابدين كنيزي داشت سه سال در خدمت حضرت بود بعد آزاد شد بعضي از اصحاب از او پرسيدند که رفتار حضرت در داخل منزل چه نحوه بوده گفت مفصل بگويم يا مختصر گفتند مختصر گفت اينکه سه سال که در خدمت بودم يك شب بستر خواب بر او نينداختند و يك روز سفره نهار كنايه از اينكه شب بيدار و روز صائم بود حضرت
جلد 13 - صفحه 653
موسي بن جعفر عليه السلام يك سال در بصره در حبس بود نصف شب برميخواست و بعد از فراغ از نمازها به سجده ميرفت تا طلوع صبح و پس از نماز صبح به سجده بود تا زوال ظهر و پس از نماز ظهر و عصر و نوافل به سجده بود تا مغرب و با همان وضوء نصف شب نماز مغرب و عشاء و نوافل را به جا ميآوردند پس از آن افطار ميكرد و استراحت تا نصف شب.
امير المؤمنين عليه السلام پاي پانصد نخله دو ركعت نماز ميكرد در يك شب.
حضرت رضا در سفر خراسان شبي هزار ركعت نماز علاوه بر در خانه فقراء طعام ميبردند و بسا يك شب يك ختم قرآن داشتند و گريهها و مناجاتها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 64)- در این آیه به سومین ویژگی آنها که عبادت خالصانه پروردگار است پرداخته، میگوید: «و آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند» (وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً).
در ظلمت شب که چشم غافلان در خواب است و جایی برای تظاهر و ریا وجود ندارد خواب خوش را بر خود حرام کرده و به خوشتر از آن ذکر خدا و قیام و سجود در پیشگاه با عظمت اوست میپردازد، پاسی از شب را به مناجات با محبوب میگذرانند، و قلب و جان خود را با یاد و نام او روشن میکنند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص314
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم